مولا!سلام،درد مرا چاره میکنی؟!
فکری به حال این دل آواره میکنی؟!
ای آنکه مثل مادر خود دلشکسته ای!
امشب کدام گوشه ی مسجد،نشسته ای؟
شاید کنار تربت مولای بی سری
یا در جوار مرقد پنهان مادری
بویت تمام صحن حرم را گرفته است
باران اشک،چشم ترم را گرفته است
مولا!ببین زمانه چه آورده بر سرم
نگذار دست خالی ازین خانه بگزرم
با پای سر،به کوی تو ای گل!دویده ام
یک کوله بار درد به دوشم کشیده ام
مجنون قبر گمشده ای در مدینه ام
حاشا که دست رد بزنی روی سینه ام
آقا اگر که خوبم اگر بد،ردم مکن
مهمان نواز آۀ محمد،ردم مکن
ای آنکه زد فرشته بسی گل به دامنت!
امشب زدیم دست توسل به دامنت!
آقا!طریق و رسم ادب،هست حالیم
مولای من گمان نکنی دست خالیم
سوغات من مریض من است ای طبیب،آه
امشب بخوان برای من امن یجیب،آه
سوغات دیگرم دل خون است،ای عزیز!
یک کوله بار درد و جنون است،ای عزیز!
امشب به سوز سینه ی از غصه سوخته ات
آقا!به جان مادر پهلو شکسته است
نگزاریم که باز دل آزرده تر شوم
در آسمون کبوتر بی بال و پر شوم
(اجراده شده در مسجد جمکران)