شیخ شیراز،چه خوش گفت:به ما اهل جهان

(خوش بود گر محک تجربه آید به میان)

خواست مولا که حرم باز در آتش باشد

(تا سیه رو شود هر که در او غش باشد)

فصل کنا معک امروز به پایان آمد

دوره ی آه جگر سوز به پایان آمد

دوره ی گریه سر آمد،دگر آماده شوید

مصلحت نیست،که دلبسته ی سجاده شوید

تیغ آماده کنید آتش و خون می بارد

بر زمین از همه جا بوی جنون می بارد

تیغ آماده کنید اهل زمین!گریه بس است

باز فرزند علی در پی فریاد رس است

زینب است اینکه مرا میزند از دور صدا

و حسین است،که گوید:من و ذلت؟ابدا

دوره ی آه جگر سوز به پایان آمد

عصر کنا معک امروز به پایان آمد

و خدا خواست،اجابت کند این خواسته را

شعله در کرب و بلا ریخت،که بر خیز،بیا

شعله در کرب و بلا ریخت که معلوم شود

چه کسی خواسته یاریگر مظلوم شود

هر که دارد هوس کرب و بلا،بسم الله

هر که دارد سر همراهی ما،بسم الله

هر که در سینه دلی شعله ور از غم دارد

دست در دست حسین ابن علی بگذارد

خیمه تاریک شد اما نروید از صحرا

کشته خواهید شد اینجا،نروید از صحرا

ها!بمانید که فرزند علی میبیند

باز سر زیر عبا برده،ولی می بینید

حرم آغشته به خون است،تماشا نکنید

دشت لبریز جنون است،تماشا نکنید

آن کسانی که دل فاطمه را بشکستند

آب را باز به گلهای بهشتی بستند

شیعه!برخیز که هنگام جهاد آمده است

تیغ بردار که باز ابن زیاد آماده است

(وام از حضرت شمس الدین محمد حافظ شیرازی علیه الرحمه)