دفتر سرخ

وبلاگ شخصی حاج ابراهیم سنائی

۱۵ مطلب توسط «حاج ابراهیم سنائی» ثبت شده است

رسول ترک

چه دید در تو مگر شاه بی سپاه ای مرد!

که راه داد تو را سمت خیمه گاه ای مرد!

چه شد که در دلت افتاد میل باده ی عشق

که سوی میکده انداختی نگاه ای مرد!

شکست کوه غروری که در نگاهت بود

به دست مستی از آن بزم روبه راه ای مرد!

تو در نهایت هیبت ازو حذر کردی

که فی البداهه نشد عمر او تباه ای مرد!

ولی شبیه غرورت دلت شکست و گرفت

مسیر چشم تو را موج اشک و آه ای مرد!

همان که راه تو را بست،شب به رویا دید

که دست داده به او فیض بارگاه ای مرد!

و دید در دل آن تیرگی بلا تشبیه

سگی شبیه تو را در حضور شاه ای مرد!

عجیب بود برایش ولی به زمزه گفت:

ببخش،دیشب اگر کردم اشتباه ای مرد!

به گریه گفتم:حلالم کن ای عزیز حسین!

که روز حشر نسوزم،از این گناه ای مرد!

بیا که ساقی مستان تو را صلا زده است

تو نیستی دگر آن عبد رو سیاه ای مرد!

بیا که ساقی سر مست ما خطا پوش است

که داده است به میخانه ات پناه ای مرد!

بیا که حضرت ساقی گرفت دستت را

به جاه برد تو را از نشیب چاه ای مرد!

سگی برای حریمی که عرش کمتر ازوست

فزون بود ز امیری به مهر و ماه ای مرد!

برای دلخوشیت نیست،اعتقاد من است

خدای حضرت زهرا بود گواه ای مرد!

که در حریم حسین از گلاب پاکتر است

سگی که هست نگهبان خیمه گاه ای مرد!

۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۰:۲۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حاج ابراهیم سنائی

قبله ی دلها

هنوز هیبت پیغمبری دگر باقی است
غرور معرکه را حیدری دگر باقی است
اگر چه سرسر پائیز باغ را طی کرد
هنوز شاخه نیلوفری دگر باقی است
مجال پر زدن از خاک باز پا بر جاست
اگر به خویش بیائی،پری دگر باقی است
بیا به جمع پریشان می پرست بگو
شکست اگر چه سبو،ساغری دگر باقی است
اگر چه بست خداوند سیزده در را
به سمت قبله دلها دری دگر باقی است
شبی تمام زمین رنگ روز می گیرد
در آسمان خدا اختری دگر باقی است
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حاج ابراهیم سنائی

دلیل خلقت حیدر

میان قلب شب اختر،طلوع خواهد کرد

ز مکه ماه منور طلوع خواهد کرد

وجود پاک محمد طفیل هستی اوست

دلیل خلقت حیدر طلوع خواهد کرد

تمام شد غم تنهایی علی دیگر

کنار سرور،صنوبر،طلوع خواهد کرد

بگو به کوردلان نیست مصطفی ابتر

که شان سوره کوثر طلوع خواهد کرد

گلی میان شبستان مکه میروید

که تا همیشه معطر طلوع خواهد کرد

نوید میدهد این یاس با صفا ما را

که یازده گل دیگر طلوع خواهد کرد

تمام میشود این بار ماجرای ذبیح

دوباره حضرت هاجر طلوع خواهد کرد

۳۰ تیر ۹۳ ، ۰۸:۳۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حاج ابراهیم سنائی

پیشکش به ساحت مقدس ولی عصر(عج)

دلخسته ای به شوق تماشایت آمده ست

آواره ای به عرصه ی صحرایت آمده ست

با من سخن بگو که بپرسند اهل کشف

موسی مگر به سینه ی سینایت آمده ست

زیبا ترین نشانی وقف است ای عزیز!

خاکی که روی آیه ی لب هایت آمده ست

در جمکران که عرش خداوند اکبر ست

سر های قدسیان همه بر پایت آمده ست

در سایه سار تو خرشید گم شده ست

شب بی قرار زلف چپلیپایت آمده ست

در صحن پاک سهله ی چشمت مقیم کن

این مست را که این همه شیدایت آمده ست

از بس زبور میچکد از سوز نغمه هات

داوود اسیر لهجه ی شیوایت آمده ست

گل کی شود شبیه تو وقتی عزیز مصر 

شرمند از ملاحت سیمایت آمده ست

نا قابل است اگر چه ولی پیشکش به توست

شعری که در مسیر تولایت آمده ست

ادامه مطلب...
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حاج ابراهیم سنائی

تقدیم به حضرت سلطان علی ابن موسی الرضا(ع)

تا گشتم آشنای تو یا ثامن الحجج

شد شاملم عطای تو یا ثامن الحجج

مانند تاک خسته افتاده پای سرو

افتاده ام به پای تو یا ثامن الحجج

کی میشود که باز کند مشکل مرا

دست گره گشای تو یا ثامن الحجج

شکر خدا که باز هم افتاد چشم من

بر گنبد طلای تو یا ثامن الحجج

بگزار تا کبوتر قبلم رها شود

یک بار در هوای تو یا ثامن الحجج

نگذار دست خالی از این بارگه رود

مسکین بی نوای تو یا ثامن الحجج

باور نمیکنم شب میلادت آمدم

در صحن با صفای تو یا ثامن الحجج

دارم دلی سیاه ولی گریه کرده ام

در بزم روضه های تو یا ثامن الحجج

دارد صفای مرقد شش گوشه مشهدت

اینجاست کربلای تو یا ثامن الحجج

یک عمر در مجالس هیئت گریستم

بر جد سر جدای تو یا ثامن الحجج

۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۶:۴۷ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حاج ابراهیم سنائی